وریا امین

"وریا امین" با نام کامل "وریا امین اسماعیل" شاعر کُرد، زادەی سال ۱۹۷۲ میلادی در سلیمانیه مرکز اقلیم کُردستان و از سال ۲۰۰۱ تاکنون، ساکن شهر واستاراس سوئد است.


(۲۶)
چقدر سخت است،
یادآوری،
فراموش کردن تو را!

(۲۷)
شاعر هم نشدیم،
که همچون آنها بنویسم:
"دل تنگ شده‌ام برایت"...

(۲۸)
این روزها
دهقانان گندم می‌کارند و
من هم دوست داشتن تو را...

(۲۹)
هوای شهر خنک شدە!
انگار کە تو
با موهای خیس بیرون زده‌ای.

(۳۰)
تنهایی به تو نمی‌آید،
پیش من باشی زیباتری.

(۳۱)
با پیراهن سفید عروس‌اش کردند،
یار من نه،
سرزمینم را می‌گویم.

(۳۲)
اگر شد بیا!
می‌خواهم ذره‌ای از زیبایی‌های دنیا را ببینم.

(۳۳)
نمی‌دانم!
که در کودکی چه خطایی کردم،
که به این زودی بزرگ شدم؟!

(۳۴)
نمی‌دانم، مردان دیگر، که دلبسته‌ی تو اند،
چه زیر سر دارند؟!
من فقط، شانه‌هایت را می‌خواهم
که زیر سر، داشته باشم!

(۳۵)
دو جنگ بزرگ را پشت سر گذاشتم و
گلوله‌ای برای سرزمینم شلیک نکردم.
فقط به این خاطر که زنده بمانم و
در پناه عشق تو پیر شوم.

(۳۶)
سخنی از من و کلامی از تو،
اینچنین بود که شاعرها
گفتگوهایشان را به پایان بردند و
نامش را شعر گذاشتند.

(۳۷)
حتمن بیا، تا همه تو را ببینند،
چرا که باید بدانند،
این شعرها، سروده‌ی من هستند.

(۳۸)
مردی قدیمی‌ام!
برای اینکه بگویم: "دوستت دارم"
گل‌های در دستم را بو کرده و
تو را تماشا می‌کنم.

(۳۹)
دوباره به کافه‌ای رفتیم،
نشستی و گفتی:
- من قهوه‌ می‌خواهم، تو چه؟
گفتم: می‌شود من، تو را بخواهم!

(۴۰)
زمستان،
پاییزی‌ست،
که کمی پیر شده‌ است.
دیدگاه ها (۰)

امین شیرزادی شاعر اسلام‌آبادی

محمدرضا همتیار شاعر سنندجی

وریا امین

وریا امین

مادر یعنی زندگی❤️مادر یعنی عشق❤️مادر یعنی مهر❤️مادر یعنی اون...

🌱🍒این شعرا را برایت به یادگار می گذارم        دلی نوجوان را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط