مرا به آغوشت راه بده

مرا به آغوشت راه بده
میخواهم برای اولین بار ببوسمت
بیا چشمانمان را ببندیم
میخواهم وقتی لبهای معصوممان
به هم گره میخورد
و هر دو از فرط لذت
در اغوش یکد یگر
نفس نفس میزنیم
از لذت متناهی جسممان
وجود نامتناهی خداوند را
با چشمانی بسته تصورکنیم
چشمانت را باز کن!؟
نه!..نه..!
لبهایمان از گرمی
شهوت خشک شده
اما گونه هایمان از اشک خیس
ما ساعتهاست که در آغوش
یکدیگر میگرییم
ای تنها هم آغوش من
بیا که احساسم را
برایت دست نخورده نگاه داشته ام
و جسمم را به
لذت بوسه ای نفروخته ام
بیا که میخواهم وقتی دستانت را
به روی احساسم میگذاری
از فرط لذت
قطره های اشک
بر گونه هایت بدرخشد
میخواهم با اشکهایت
بر تمام احساسم بوسه زنی
میخواهم اشکهایت
تمام روحم را خیس کنند
بیا که....
دیدگاه ها (۶)

دیوانه‌تر از من چه کسی هست،کجاستیک عاشقِ این‌گونه از این دست...

میدانم...! یک روز برایت یک کتاب خواهم نوشت...جایی میان کلمات...

به یاد نمی آورم چه شد اما..پروانه ندیده بودم اینقدر دلش بگیر...

سلام...عید معبث رو به همهشما دوستان عزیز تبریک عرض میکنم...ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط