معرفی فیک (دور اما آشنا )
درخواستی
معرفی فیک (دور اما آشنا )
شخصیت های اصلی : آدلیا ، تهیونگ
شخصیت های فرعی : مادر و پدر آدلیا ، پدربزرگ آدلیا ، عمو و زن عمو و پسر عموی آدلیا ، دوست آدلیا (رینا) ، دوست تهیونگ(جونگکوک) (ممکنه بازم باشه که در فیک باهاش آشنا میشید)
ژانر : عاشقانه ، خانوادگی
آدلیا : ۲۲ سالمه ، پولداریم ، با پدر و مادر و عمو ، زن عمو ، پسر عمو و پدربزرگم زندگی میکنم البته توی یه خونه ی بزرگ ، دختر مهربونیم و به هرچی تو دنیا میخاستم رسیدم
تهیونگ : ۲۵ سالمه ، پدر و مادرم رو توی تصادف تو سن خیلی کم از دست دادم و از اون تصادف هیچی یادم نیس چون ۱ سالم بود ، تا ۱۶ سالگی پرورشگاه بودم و درس میخونم و بعدش از اونجا اومدم بیرون و یه خونه ی کوچیک با پول تو جیبی هام گرفتم و برای خرج مدرسه و دانشگاه توی یه کافه کار میکنم
پسر مهربونیم و برای رسیدن به چیزهایی که میخام تمام تلاشمو کردم
جونگکوک : یه پسر با زندگی ی یکپارچه و ساده البته تا سن ۱۸ سالگی ، پدرم و مادرم رو توی یه تصادف از دست دادم و با مقدار ارثی که از پدرم بردم خونه ی کوچیکی گرفتم و برای خرج های دیگه با تهیونگ توی یه کافه کار میکنم و ۲۴ سالمه
رینا : یه دختر مهربون ، دوست صمیمی ی آدلیا ، یه پارتنر داشتم ولی بهم خیانت کرد تو سن ۱۸ سالگی ، الان ۲۱ سالمه و با پدر و مادرم زندگی میکنم رویای خاصی ندارم که بخام براش تلاش کنم ، یبار خودکشی ناموفق داشتم
خلاصه فیک «دور، اما آشنا»:
آدلیا و تهیونگ دو غریبه هستن که اتفاقی با هم آشنا میشن؛
اما هیچکدوم نمیدونن سرنوشتشون خیلی قبلتر به هم گره خورده.
وقتی میفهمن پسرعمو و دخترعمو هستن، قلبهاشون بین احساس و منطق گیر میکنه…
گاهی نزدیکترین آدم، کسیه که فکر میکنی ازت دوره. 💫
معرفی فیک (دور اما آشنا )
شخصیت های اصلی : آدلیا ، تهیونگ
شخصیت های فرعی : مادر و پدر آدلیا ، پدربزرگ آدلیا ، عمو و زن عمو و پسر عموی آدلیا ، دوست آدلیا (رینا) ، دوست تهیونگ(جونگکوک) (ممکنه بازم باشه که در فیک باهاش آشنا میشید)
ژانر : عاشقانه ، خانوادگی
آدلیا : ۲۲ سالمه ، پولداریم ، با پدر و مادر و عمو ، زن عمو ، پسر عمو و پدربزرگم زندگی میکنم البته توی یه خونه ی بزرگ ، دختر مهربونیم و به هرچی تو دنیا میخاستم رسیدم
تهیونگ : ۲۵ سالمه ، پدر و مادرم رو توی تصادف تو سن خیلی کم از دست دادم و از اون تصادف هیچی یادم نیس چون ۱ سالم بود ، تا ۱۶ سالگی پرورشگاه بودم و درس میخونم و بعدش از اونجا اومدم بیرون و یه خونه ی کوچیک با پول تو جیبی هام گرفتم و برای خرج مدرسه و دانشگاه توی یه کافه کار میکنم
پسر مهربونیم و برای رسیدن به چیزهایی که میخام تمام تلاشمو کردم
جونگکوک : یه پسر با زندگی ی یکپارچه و ساده البته تا سن ۱۸ سالگی ، پدرم و مادرم رو توی یه تصادف از دست دادم و با مقدار ارثی که از پدرم بردم خونه ی کوچیکی گرفتم و برای خرج های دیگه با تهیونگ توی یه کافه کار میکنم و ۲۴ سالمه
رینا : یه دختر مهربون ، دوست صمیمی ی آدلیا ، یه پارتنر داشتم ولی بهم خیانت کرد تو سن ۱۸ سالگی ، الان ۲۱ سالمه و با پدر و مادرم زندگی میکنم رویای خاصی ندارم که بخام براش تلاش کنم ، یبار خودکشی ناموفق داشتم
خلاصه فیک «دور، اما آشنا»:
آدلیا و تهیونگ دو غریبه هستن که اتفاقی با هم آشنا میشن؛
اما هیچکدوم نمیدونن سرنوشتشون خیلی قبلتر به هم گره خورده.
وقتی میفهمن پسرعمو و دخترعمو هستن، قلبهاشون بین احساس و منطق گیر میکنه…
گاهی نزدیکترین آدم، کسیه که فکر میکنی ازت دوره. 💫
- ۱۸.۹k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط