آغاز شوربختی رستم
#رزم_رستم_و_اسفندیار یکی از بزنگاههای مجموعه سترگ #شاهنامه است. این ماجرا نقطه عطفی در سیر تحولات زندگی پهلوانی است که با وجود خدمات پرشمار به شاهان پیشین، فقط به جهت طمع پادشاهی در نگاهداشت تخت و حکمرواییاش ناچار به مبارزه با هماوردی میشود که پیشگویی شده کشندهاش سرنوشتی شوم خواهد داشت. ماجرای نبرد #رستم_تهمتن با #اسفندیار_رویین_تن پیشدرآمد و پیامدی مفصل میطلبد که این مقال، آن مجال ندارد. اینجا تنها به این مجسمهها میپردازم که به زیبایی آن مبارزه را نشان میدهند. دو ابرمرد، یکی سوار بر رخش، تیر دو سر انداخته و دیگری که آن تیر بر چشمانش نشسته در حال سقوط از اسبش است. این نگارگری آنچنان استادانه و چشمگیر بود که نتوانستم بدون گردش در اطرافش و ثبت از زوایای مختلف از آن بگذرم. موقعیت سواران و اسبان نشانی از پایستگی برای رستم و ناپایداری برای اسفندیار دارد. دیوار کرمرنگی که دو مجسمه بر آنها سوارند نگهدارنده سازهها و در مقام استعاره تجسم همین وضعیت است. هرچند دیواره نگهدارنده اسب اسفندیار ارتفاع بیشتری داشته، گویی در حال جذب پهلوان و مرکبش است و این تلویحا به مرگ پهلوان اشاره دارد.
- ۲۶۵
- ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط