زنگ زندگی p4

#درخواستی
#چان
#چند_پارتی


جینا = //اروم تو دلش// ای کاش واقعا برای خودم بود...
//با هم گشتن و کلی وسیله خریدن و با لباس دانشگاه وارد شدن ...چان جینا رو به بهانه ی اینکه تحقیق
ش رو اون روز تو سالن اجتماعات جا گذاشته میبره سالن اجتماعات ...وقتی وارد میشن همه جا تاریکه ...یهو همه جا روشن میشه و اهنگ پخش میشه و همه ی بچه ها میان بیرون ..جینا مات و مبهوت مونده بود ...داشت عقب عقب میرفت که به چان برخورد کرد ...//
جینا = چ...چان...
چان = //لبخند دل نشینی میزنه و زانو میزنه و گلی که با هم خریده بودن و جلو جینا میگیره// خانم یانگ جینا ...من از صمیم قلب عاشق شما شدم و دیگه نمیتونستم پنهانش کنم ...میخواستم بدونم که ایا شما هم همچین حسی رو دارید...
جینا = //از شدت شک چند دقیقه ای لال موند ..ولی زیاد منتظرش نذاشت و جوابشو داد// بله
// چان از شدت خوشحالی از جا میپره و جینا رو بغل میکنه و تو هوا میچرخونه ...همه جیغ و داد و سوت و هورا میکشیدن که یهو همه گفتن ...ببوسش..ببوسش...ببوسش..جفتشمونم از شدت خجالت لپ هاشون گل انداخته بود ...ولی چان صورتشو نزدیک کرد و گفت//
چان = اجازه هست پرنسس
جینا = همیشه اجازه داشتی ...
//یه کیس کوتا ه با هم میرن//
//که یهو زنگ دانشگاه به صدا در میاد.. وان بوسه رو قطع کرد و لبشو برد سمت گوش جینا و گفت//

چان= شنیدی؟ این زنگ زنگ زندگیه من و توعه:)))


END
دیدگاه ها (۲۱)

سلام بیبی استار ها چطورید... کدوماتون تلگرام دارید؟؟؟ میخوام...

سلامممممممم

زنگ زندگی p3

زنگ زندگی p2

زنگ زندگی p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط