دست هایم را رها مکن

دست هایم را رها مَکن
بُگذار پیچک بشوند بر جانم


گرم و افسون باش
جولان بده در جانم
دیدگاه ها (۱)

.مــــــــــــــــــــــــرالبریــــــز کــــــن از عطـرِ آغ...

‌و تُو هربار رسیدی پَسِ گوشت گفتم:عشقِ مو بافتھ ی من چھ عجب ...

هر نگاهی میتواند خلوتم را بشکندکوزه ی تنهایی روحم سفالی تر ش...

صدایت میزنم با بغض مثل کودکی هایم که در بازار غربت دست مادر ...

تو مهربان باش ...بگذار بگویند ساده استفراموش کار استزود میبخ...

به خودت یاد بده که رها کنی همه آن چیزهایی را که ترس از دست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط