پارت مافیای سفید

پارت ۱۳:«مافیای سفید»

_بله اومدم (تا اتاق همراهیم کرد)

دکتر:آقا خانمتون حامله بوده و وقتی خون زیادی از دست داده بچه هم از دست رفته

_(منی که با شک داشتم به حرفاش گوش میدادم که با صدای دکتر به خودم اومد)

دکتر:آقا خوبید ؟

_ببخشید باید برم (زود رفتم پیش ا/ت)

+اومدی؟

_ها تو داشتی می گفتی

+ها جونگکوک من...عه من حامله ام

_حامله بودی.

+چی ؟

_وقتی افتادی بچه رو از دست دادیم

+چی؟ شوخی می کنی دیگه مگه نه؟(یه قطره از چشمم افتاد)

_متاسفم

+نه نه هق این امکان هق نداره هق هق ازت هق متنفرم

_(ا/ت رو کشیدم بغلم اون داشت منو می زد که اونو ول کنم ولی ولش نمی کردم ) ا/ت واقعا منو ببخش هرچی میخوای بهم بگو بهت جونم هم میدم

+برا هق..منو..هق..دزد دیدی..هق..من که..هق..به هیچ دردی..هق..نمی خورم

_تو همه چیز منی من بدون تو میمیرم وقتی ناراحتت میکنم خودم بیشتر از تو ناراحت میشم......من من عاشقتم

+جونگکوکا راست میگی

_البته من واقعا عاشقتم

+(جونگکوک رو بغل کردم و گفتم) دیگه هیچ وقت ناراحتم نکن باشه ؟

_باشه

+من از اینجا متنفرم زود برو کارای ترخیصم رو بکن

_باشه الان میام کمکت کنم لباساتو بپوشی (رفتم کارای ترخیصش رو کردم اومدم که____________________

شرطا ۱۰ تا لایک ۱۵ تا کامنت♥️
دیدگاه ها (۵۰)

پارت ۱۴: «مافیای سفید»_کارای ترخیص ‌رو کردم که لباسشو عوض کن...

#پریسا #بهار #آرزو #نازنین #تیک_تاک #ماشین #حیوان #پروفایل #...

#پریسا #بهار #آرزو #نازنین #تیک_تاک #ماشین #حیوان #پروفایل #...

#پریسا #بهار #آرزو #نازنین #تیک_تاک #ماشین #حیوان #پروفایل #...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

سه پارتی هیسونگ p۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط