رفتم که رفتم

رفتم که رفتم
از برت دامن کشان
رفتم ای نا مهربان
از من آزرده دل
کی دگر بینی نشان
رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

از برد دامن کشان
رفتم ای نا مهربان
از من آزرده دل
کی دگر بینی نشان
رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

از من دیوانه بگذر
بگذر ای جانانه بگذر
هر چه بودی هر چه بودم
بی خبر رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

شمع بزم دیگران شو
جام دست این و آن شو
هر چه بودی هر چه بودم
بی خبر رفترم که رفتم
رفتم که رفتم

بعد از این بعد از این
کن فراموشم که رفتم
دیگر از دست تو
می نمی نوشم که مستم
با دل دیر آشنا
گشتم از دامت رها
بی وفا بی وفا بی وفا
رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

بعد از این بعد از این
کن فراموشم که رفتم
دیگر از دست تو
می نمی نوشم که مستم
با دل دیر آشنا
گشتم از دامت رها
بی وفا بی وفا بی وفا
رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

 

 معینی کرمانشاهی
دیدگاه ها (۳)

گفته بودی خانه می سازم..نگفتی روی آب..گفته بودی ماندنی هستم....

اقا واقعا موندم که به کدوم کاندید رای بدمیکیشون ظهر زرشک پلو...

دلم بزای کسی تنگ شده است...که هیچ کس جای خالیش را را برایم پ...

خدابا قلب من پیش ...توگیره....کنار تو ...همه چی ...بی نظیره....

You must love me... P6

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط