پارت دهم

پارت دهم

از ماشین کشیدمش بیرون و خوردیم به یه جایی و یکم از دستامون زخمی شد ولی من دست هانما رو گرفتم و بلندش کردم و ماشین پلیس ایستاد ولی منو هانما دوییدیم و رفتیم.
پلیس تا یه جایی دنبالمون اومد.
ولی بعدش دیگه ولمون کرد.
هانما رو بردم خونه با اینکه اونجا خطرناک بود.
دستش زخم شده بود منم سریع باندپیچیش کردم و یه سری وسایلی که نیازمون میشد رو برداشتم و کلا از خونه بیرون رفتیم و رفتیم نزدیک ترین هتل و یه اتاق گرفتیم...بعد از وارد اتاق شدن هانما رو روی تخت دراز کردم و پتو کشیدم روش.
و نشستم روی تخت.
هانما : ببخشید که انقدر بی خاصیتم.
میشل : چرت نگو تو خیلیم خوبی اشتباه از من بوده.

هانما کشیدم پیش خودش و فقط بغلم کرد تنها کاری که میتونست انجام بده این بود.
میشل : هی برادر میدونی الان فراری شدیم ؟
هانما : اره چون اگر میرفتم باهاشون قطعا مرگ در انتظارم بود ولی تو اشتباه بزرگی کردی اگر پیدامون کنن توهم با من کشته میشی.
آروم آروم موهامو نوازش کرد.
هانما : دختر کوچولوی دیوونه.

محکم فشارم داد و سرشو گذاشت روی شونه ام.چون نشسته بغلم کرد یکم سخت بود واسم بغلش کنم.ولی اون منو کشید روی پاهاش.تمام وجودم داشت خورد میشد و نمیدونستم چرا هانما رو اون لحظه ول کردم.
دستش رفت بالا و هودیمو در آورد.
ولی خب نگرانی نداشتم چون یه تاپ زیر هودی پوشیده بودم.
هلم داد و اون افتاد روم و سرشو برد یکم پایین تر از شونه ام(وسط*)و با زبونش لیس زد.
هانما : خیلی بدی میشل...


(کو.نم پاره کردین بفرما)


#توکیورینوجرز
#فیک
#هانماشوجی
دیدگاه ها (۰)

پارت یازدهمهانما : اگه اجازه بدی امشب باهات کار دارم. تاپ من...

پارت دوازدهمهانما : چرت نگو...این چه کاریه ! درست نیست..درست...

پارت نهم میشل : خستم کردی دیگه !کافیه ! هلش دادم عقب و در رو...

پارت هشتم.دیدم یکی با لباسای سیاه و ماسک منو هل داد و اومد ت...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

آن سوی آینه P36پیشش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم(ویو ا.ت ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط