اولین روز بارانی را به خاطر داری

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم

وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم

دومین روز بارانی چطور؟

پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم

سعی می کردی من خیس نشوم

و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود

و سومین روز چطور؟

گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری

چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی

و شانه راست من کاملا خیس شد.

وچند روز پیش را چطور؟

به خاطر داری؟

که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم

برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود

دو قدم از هم دورتر راه برویم…

فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...



" دکترعلی شریعتی"
دیدگاه ها (۲)

گاهی اوقات چیزی به اسم استراحت نیاز است یک استراحت طولانی یک...

می خواهم دراز بکشم لبِ دیوارو به بی بازگشت ترین سفرها فکر کن...

برای چندمین بار دکمه‌ی کتری برقی را زدم آب جوش آمد یادم رفت...

نظر یک ژاپنی در مورد مردم ایران:ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط