خمیده پیکرم از انتظار و

خمیده پیکرم از انتظار و
جان به لب آمد

#بیدل_دهلوی
دیدگاه ها (۱)

‌ندانستم که پیمانم نپایی...#سعدی‌

‌تو را چون آرزوهایمهمیشه دوست خواهم داشت ...#محمدعلی_بهمنی‌

‌زاهدان را زهد بخشیدند و ما را عاشقی !#شاه_نعمت_الله_ولی‌

‌‌بی حوصله ام...تو با دلم راه بیا...#سوسݧ_درفش‌

دستی که به انتظار دستانی بودچشمی که نیازش لب خندانی بودبیچار...

لب تشنه‌ی تیغیم، بگو قاتل ما راکو آب؟ که شیرینیِ جان زد دلِ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط