جین مشکل همین جاست من چرا رئیس نباشم چرا اون دست راست من ...
𝒑𝒂𝒓𝒕 ²⁹
جین : مشکل همین جاست، من چرا رئیس نباشم؟ چرا اون دست راست من نباشه؟ می دونی رئیس باند بعد پدرم کیه ؟ اره کوک، شوهر تو، برادر من، اون عوضی اون تمام چیز هایی که مال من بود رو گرفت، از بچگی همه چی مال اون بود اون اول بود من دونی، اگه اون رئیس بشه من باید تا اخر عمرم سگ اون باشم من بچه اول من باید رئیس باشم 😭😡(داد)
ات : نه😟سرشو به چپ راست تکون داد نه ،تو جین نیستی تو اون برادر با نمک من نیستی که مهربونه اون انسان با ارزشه به پول فکر نمی کنه نه این درست نیست نمی تونم باور کنم😭
جین : هه ، برادر مهربون بامزه اره من اون جین نیستم اون یه نقابه من جین واقعیم که پول رو دوست دارم نه انسان خوبی بودن و من قدرت رو دوست دارم می خوای باور کن نمی خوای نکن با خودته خب کی بکشمتون
ات : بزار زنده بمونیم قول می دم تو رئیس بشی همه چی برای تو باشه من و کوک می ریم یه جای دور زندگی می کنیم همه چی برای تو که صدای کوک اومد
کوک : صرف کرد الان چی گفتی من تو بریم یه جای دور با هم زندگی کنیم ☺️
ات رفت سمت کوک کمکش کرد بلند شد وایساد دست پاش هنوز بسته بود با زور وایساد
کوک : گفتی با هم درسته یعنی منو تو😄
ات : حرف نزن الان مهمه زنده بمونیم همین
کوک : ات یعنی الان ببخشیدیم ؟
ات : نه دهنت رو ببند تا خودم نکشتمت چی می خوای جین ؟
جین : مرگ شما دوتا الانم وقت ندارم کلی کار دارم باید مرگ هاتون رو جمع کنم خودکشی جلوه بدم برای مراسم خاکسپاری اماده بشم داخل شرکت و باند کلی کار دارم
کوک : جین بس کن این موضوع بین منو تو ات رو بزار بره خودمون حلش می کنیم 😕
جین : نه نمی شه اون برام دردسر می شه
تفنگ رو از اون مرده گرفت و لولش رو به سمت ات گرفت بعد سمت کوک گرفت بین ات و کوک می چرخوند سر تفنگ
جین : خوب اول کی قراره بمیره ؟
ات :هیچ کدوم پلیس الان میاد اینجا(با نیشخند )
جین بلند خندید اسلحه رو به صورتش نزدیک کرد گفت
جین: حتما اون راننده تاکسی قراره بهشون خبر بده مگه نه یه نیشخند زد و ادانه داد بیاریدش
که یکی از افرادش دست راننده تاکسی رو گرفته بود اورد
راننده تاکسی : من گناهی نداشتم بزارید برم قول می دم به کسی چیزی نگم 😭
جین : دیگه دیره ببریدش داخل انبار بعداً به حسابش می رسم
مرده : چشم رئیس
مرده رفت
جین : کی قراره بمیره اول خب انتخوابم رو کردم کوک
ات : نه من و به جای اون بکش
جین : باشه 🙂لوله رو گرفت سمت ات
ات : صبر کن باید حرف بزنم اگه به عقب برمی گشتم حتما دوست داشتم تو شوهرم باشی و دوباره هم باهات ازدواج می کردم تو بهترین اشتباه زندگیم بودی من عاشقتم و عاشقت می مونم اما هیچ وقت نمی بخشمت هیچ وقت هیچ وقت
ات چشماش رو بست و صدای گولوله کل خونه رو پر کرد...
جین : مشکل همین جاست، من چرا رئیس نباشم؟ چرا اون دست راست من نباشه؟ می دونی رئیس باند بعد پدرم کیه ؟ اره کوک، شوهر تو، برادر من، اون عوضی اون تمام چیز هایی که مال من بود رو گرفت، از بچگی همه چی مال اون بود اون اول بود من دونی، اگه اون رئیس بشه من باید تا اخر عمرم سگ اون باشم من بچه اول من باید رئیس باشم 😭😡(داد)
ات : نه😟سرشو به چپ راست تکون داد نه ،تو جین نیستی تو اون برادر با نمک من نیستی که مهربونه اون انسان با ارزشه به پول فکر نمی کنه نه این درست نیست نمی تونم باور کنم😭
جین : هه ، برادر مهربون بامزه اره من اون جین نیستم اون یه نقابه من جین واقعیم که پول رو دوست دارم نه انسان خوبی بودن و من قدرت رو دوست دارم می خوای باور کن نمی خوای نکن با خودته خب کی بکشمتون
ات : بزار زنده بمونیم قول می دم تو رئیس بشی همه چی برای تو باشه من و کوک می ریم یه جای دور زندگی می کنیم همه چی برای تو که صدای کوک اومد
کوک : صرف کرد الان چی گفتی من تو بریم یه جای دور با هم زندگی کنیم ☺️
ات رفت سمت کوک کمکش کرد بلند شد وایساد دست پاش هنوز بسته بود با زور وایساد
کوک : گفتی با هم درسته یعنی منو تو😄
ات : حرف نزن الان مهمه زنده بمونیم همین
کوک : ات یعنی الان ببخشیدیم ؟
ات : نه دهنت رو ببند تا خودم نکشتمت چی می خوای جین ؟
جین : مرگ شما دوتا الانم وقت ندارم کلی کار دارم باید مرگ هاتون رو جمع کنم خودکشی جلوه بدم برای مراسم خاکسپاری اماده بشم داخل شرکت و باند کلی کار دارم
کوک : جین بس کن این موضوع بین منو تو ات رو بزار بره خودمون حلش می کنیم 😕
جین : نه نمی شه اون برام دردسر می شه
تفنگ رو از اون مرده گرفت و لولش رو به سمت ات گرفت بعد سمت کوک گرفت بین ات و کوک می چرخوند سر تفنگ
جین : خوب اول کی قراره بمیره ؟
ات :هیچ کدوم پلیس الان میاد اینجا(با نیشخند )
جین بلند خندید اسلحه رو به صورتش نزدیک کرد گفت
جین: حتما اون راننده تاکسی قراره بهشون خبر بده مگه نه یه نیشخند زد و ادانه داد بیاریدش
که یکی از افرادش دست راننده تاکسی رو گرفته بود اورد
راننده تاکسی : من گناهی نداشتم بزارید برم قول می دم به کسی چیزی نگم 😭
جین : دیگه دیره ببریدش داخل انبار بعداً به حسابش می رسم
مرده : چشم رئیس
مرده رفت
جین : کی قراره بمیره اول خب انتخوابم رو کردم کوک
ات : نه من و به جای اون بکش
جین : باشه 🙂لوله رو گرفت سمت ات
ات : صبر کن باید حرف بزنم اگه به عقب برمی گشتم حتما دوست داشتم تو شوهرم باشی و دوباره هم باهات ازدواج می کردم تو بهترین اشتباه زندگیم بودی من عاشقتم و عاشقت می مونم اما هیچ وقت نمی بخشمت هیچ وقت هیچ وقت
ات چشماش رو بست و صدای گولوله کل خونه رو پر کرد...
- ۱۸.۵k
- ۱۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط