حاج آقا رو منبر داشت در مورد حلال و حرام صحبت میکرد

حاج آقا رو منبر داشت در مورد حلال و حرام صحبت میکرد:




روزی سه تا دز د به خونه یک تاجر دینداری زدند و کلی پول و سکه رو روی خر صاحبخونه گذاشتن و زدن بیرون!
تو مسیر دوتاشون دسیسه چیدن که سومی رو بکشن تا سهمشون بیشتر بشه و همین کارو هم کردن!
تو مسیر آب و غذایی خوردن و باز راه افتادن که یه دفعه یکیشون خنجر کشید و رفیق دومیش رو هم کشت!
شب که شد دلدرد شدیدی گرفت و بر اثر سمی که شریک قبلیش تو غذاش ریخته بود مرد و الاغ هم که تنها بود، راه صاحبخونه رو گرفت و بهمراه مال به خونه تاجر دیندار برگشت...
همه صلوات میفرستادن که یهو معتاده پرید گفت: حاج آقا! دزدا که سه تاشون مردن؛ پس جریان رو کی واستون تعریف کرد؟ خره؟!




میگن حاج آقا از اون روز تا حالا به دامداری مشغوله و با هیچکی حرف نمیزنه😂 😂 😂 😂 😂 😂
دیدگاه ها (۴)

😂 ✋ الان همه پول پرست از آب در میان ...شانس خودمو میشناسم😐 😒...

شرمنده😂 😐 ✋

بهمین برکت قسم😂 😂 😂

😂 😂 😂 😂

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط