هستی

هستی
معنای خود را با تو محک می‌زند
از دوزخ و بهشت و فرش و عرش
برمی‌گذری
و دایره‌ی حضورت جهان را
در آغوش می‌گیرد
نامِ تواَم من
به یاوه معنایم مکن!

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۴)

‌مگر چه می خواهم از وطن؟جز لقمه‌ای نان و خیالی آسوده.چه می‌‌...

🌻مرا که شانه ام از حمل آفتاب خم استبجز پناه دو دست تو سایبان...

زمستانیک تـو می‌خواهد ... یک تو که دستانش را بشودبی هیچ دلهر...

نشستن کنار توشبیه مزه مزه کردن ابدیت استخورشید، ستاره ها، آس...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

دعای معجزه

در ژرفای وجود هر انسانی گلادیاتوری خاموش است؛ نه در میدان خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط