پارت

پارت ۳۴
ا.ت:الان بریم؟
جونگکوک:اره باید خیلی زود شروع کار کنیم
ا.ت:عامممم باشه
کوک:داخل عمارت تو برای من هیچ کسی نیستی فقط و فقط بهم کمک میکنی توی معموریت نا پس دیگه نیازی نیست توضیح بدم؟
ا.ت:من از الان شروع کار میکنم(ذوق)
کوک:نه فعلا باید تمرین کنی و آماده ات کنم
ا.ت:پوففففف باشه
کوک: من میرم تو و تو پشت سرم بعد پنج دقیقه میای و همون دیالوگی که پدر من و سرش در اوردی و میگی...باشه؟
ا.ت:باشه
کوک:موفق باشی فعلا
ا‌.ت:فعلا
ویو ا‌.ت
بعد از رفتن کوک چند دقیقه رفتم داخل و بادیگاردا جوری باهام رفتار کردن انگار قرار نابودشون کنم...دیالوگ و گفتم و سریع امدم تو و خدمت کارا بهم گفتن بریم اتاق کوک و منم همین کار و کردم و الان...داخل اتاقشم
نویسنده:پکی
دیدگاه ها (۱۵)

🤸🏻‍♀️🐾

پارم🤸🏻‍♀️🐾

:)

پارت ۳۳ا.ت:دلم می خواد بغلش کنمکاناده:کیو؟ا.ت:اسکلی؟..کو..(خ...

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط