همه مان جایی که نباید رها شدیم

همه مان جایی که نباید، رها شدیم.
جایی که حالمان خوب نبود و هذیان می گفتیم.
جایی میان خواب و بیداری.
جایی روی مرز تشنج.
سردمان بود و می لرزیدیم
اما در آتش می سوختیم.
می سوختیم و نبود
نجات دهنده ای با دستمال نمدار،
که از پس شب های تبدار کشدارمان بربیاید ...

|زکیه_خوشخو|
دیدگاه ها (۱)

ولی دوس داشتن لیاقت میخاد که من ندارم!:)

جدیدا طوری شده که اگه حالت خوب باشه دلیل میخواد، حالِ بد یه ...

🎀 سه شنبه روز دختر 🎀 روز عزیز دل باباهااا😊 هووی ماماناا😐 نام...

:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط