black flower(p,165)
black flower(p,165)
درسته که تهیونگ یک امگای مغلوب با اندام کوچیک و قد کوتاه بود.... اما هنوز هم صاحب یه اخلاق افتضاح بود و وقتی عصبانی می شد چیزی جلودارش نبود.....
حتی ممکن بود با ...... بقیه رو بفاک بده ...
فاک تصورشم ترسناک بود اما فکر کردن به تهیونگ با ... توی باسن...🧠
نه حالا وقتش نبود بعد از این همه خودداری جلوی کیم نباید بالا می زد.🧠
تهیونگ: نمی خوای شیر آبو ببندی؟
جونگ کوک سریع به خودش اومد و اهرم فلزی کوچیک رو به بالا هل داد و جریان آب رو قطع کرد.
تهیونگ: جئون.... حالت خوبه؟
تهیونگ دستش رو روی کمر جونگ کوک گذاشت و با لحنی که بیشتر برای بچه های ده سال به پایین مناسب بود ازش سوال کرد....
جونگ کوک بدون اینکه حرفی بزنه با تکون دادن سرش به بالا پایین جوابش رو داد
و چند قدم از تهیونگی که نزدیک بهش ایستاده بود فاصله گرفت .
تهیونگ: جئون جونگ کوک چه مشکلی داشت؟ چرا از دیشب تا حالا اینقدر عجیب رفتار می کرد؟🧠
تهیونگ نگاه متعجبش رو از آلفای عجیب و غریب مقابلش گرفت و به صفحه شکسته ی گوشی قدیمیش که صدا میداد و توی دستش می لرزید داد....
تهیونگ: هان سوهیون؟ رد تماس کرد.
اصلا حوصله ی اون بچه پولدار لوس و اعصاب خورد کن رو نداشت... اگه بخاطر پول پدرش نبود جوابش رو میداد و هر چیزی که از دهنش در می اومد رو بهش نسبت می داد.
جونگ کوک کنجکاو نگاهش کرد دلش میخواست اون آدمی که با یه تماسش صورت امگا رو اینقدر در هم کرده بود رو بشناسه....
درسته که تهیونگ یک امگای مغلوب با اندام کوچیک و قد کوتاه بود.... اما هنوز هم صاحب یه اخلاق افتضاح بود و وقتی عصبانی می شد چیزی جلودارش نبود.....
حتی ممکن بود با ...... بقیه رو بفاک بده ...
فاک تصورشم ترسناک بود اما فکر کردن به تهیونگ با ... توی باسن...🧠
نه حالا وقتش نبود بعد از این همه خودداری جلوی کیم نباید بالا می زد.🧠
تهیونگ: نمی خوای شیر آبو ببندی؟
جونگ کوک سریع به خودش اومد و اهرم فلزی کوچیک رو به بالا هل داد و جریان آب رو قطع کرد.
تهیونگ: جئون.... حالت خوبه؟
تهیونگ دستش رو روی کمر جونگ کوک گذاشت و با لحنی که بیشتر برای بچه های ده سال به پایین مناسب بود ازش سوال کرد....
جونگ کوک بدون اینکه حرفی بزنه با تکون دادن سرش به بالا پایین جوابش رو داد
و چند قدم از تهیونگی که نزدیک بهش ایستاده بود فاصله گرفت .
تهیونگ: جئون جونگ کوک چه مشکلی داشت؟ چرا از دیشب تا حالا اینقدر عجیب رفتار می کرد؟🧠
تهیونگ نگاه متعجبش رو از آلفای عجیب و غریب مقابلش گرفت و به صفحه شکسته ی گوشی قدیمیش که صدا میداد و توی دستش می لرزید داد....
تهیونگ: هان سوهیون؟ رد تماس کرد.
اصلا حوصله ی اون بچه پولدار لوس و اعصاب خورد کن رو نداشت... اگه بخاطر پول پدرش نبود جوابش رو میداد و هر چیزی که از دهنش در می اومد رو بهش نسبت می داد.
جونگ کوک کنجکاو نگاهش کرد دلش میخواست اون آدمی که با یه تماسش صورت امگا رو اینقدر در هم کرده بود رو بشناسه....
- ۶.۷k
- ۰۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط