پنجشنبهها

پنجشنبه_ها
دل تنگ تَرَم
غصه ام سنگین تراست
و بغضم شکننده تر

حرفاے کمترے براے گفتن دارم
واشک هاے بیشترے براے ریختن

پنجشنبه_ها
منم ودوفنجان چاے
چشم درچشم تو
روے ایوان

ببین
بازهم باخیالت
دلم راگرم کردے
وچاے ام راسرد

آه ازاین پنج شنبه ها....
دیدگاه ها (۳)

بهارِ گریه شکُفته‌ست در دلم امشبوزیده عطرِ شب از گیسویِ عدم ...

شب جمعه است...هوایت نکنم می میرمیادی از صحن و سرایت نکنم می ...

‌"ﺗﻮ" ﺩﺭ ﺟﺎﻥ "ﻣﻨﯽ" ﻣﻦ ﻏﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ"ﺗﻮ" ﺍﯾﻤﺎﻥ "ﻣﻨﯽ" ﻣﻦ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡﺍﮔ...

پنجشنبه که از عصرش گذشت به کل دنیا پشت کن و از نداشتن ها و ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط