هوا اینقد گرمه که پاشدم برم بیرون

‏هوا اینقد گرمه که پاشدم برم بیرون...

فرشته که رو شونه چپم میشینه گفت:
به قرآن پاتو از در بزاری بیرون ما را ببری زیرآفتاب،
گناه مینویسم برات
بتمرگ همینجا😡
دیدگاه ها (۳)

‏یه زمانی بود قدیما که با رادیوشون عکس میگرفتن، خیلی کلاس ...

عاشق همین چیزای مظفرالدین شاهم :)))کپشن می زدیم،وقتی کپشن زد...

امروز ی راننده داشت با سرعت 200تا میرفت، پلیس گرفتش گفت چرا...

عجب عطرِ دل انگیزی دارد این " شهریور " ...که هر دم مرا یاد ت...

ایونا :که یهو دستم کرفت کشید سمت خودش کوک:اصلا خوشم نمیاد از...

A girl from tomorrow(part10)

اسم فیک :زندگی تباه من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط