اون وقتا که نمیتونستیم همو داشته باشیمیه قرار باهم گذاشت

اون وقتا که نمیتونستیم همو داشته باشیم،یه قرار باهم گذاشتیم! اینکه هرشب رأس ساعت ۱۰ به ماه نگاه کنیم...
اینطوری میشد دلمونو خوش کنیم که حداقل توی ۲۴ ساعت شبانه روز حتی شده یه دقیقه قلبامون فرکانس بفرستن واسه هم...اون روزا سخت بود.اما قدر همون یه دقیقه هم میدونستیم که درست ازش استفاده کنیم...
راستش قضیه اینه تا ترس از دست دادن کسیو پیدا نکنی؛قدر لحظه هایی که باهاش به راحتی میگذروندی رو نمیدونی! کاش هیچوقت هیچکس تو اینطور شرایطی تازه یادش نیفته باید قدر کسی که عاشقشه رو بدونه:)
خلاصه که قدرشو بدونین تا بلا نیومده سر رابطتتون:)
#زُمُرُدِ_کَـــــــبود
دیدگاه ها (۱)

نشسته بود پشت پنجره اتاقمون.هیچی نمیگفت.اما از پریشونی چشاش ...

تو برام مثل یه خواب شیرینی،که هربار ازش میپرم!#زُمُرُدِ_کَــ...

راستش من هیچی نمی‌خواستم!فقد اینو میخواستم ک صبح زودتر ازش ب...

داشتم کارمو انجام میدادم و اون نگام میکرد.انگار میخواست با چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط