پاییز

پاییز
یادآور
آخرین نگاه توست
هُرم آتش و
غروب هایی غمگین
...
سرنوشت قدار
طومار آرزوهای ما را
در هم پیچید
هر آنچه از #تو
در #یاد #من مانده
اندوهی پاییزی و
دنیایی حسرت زده است
#عشق ما
از شدت شکوه
در پاییز عمر
ماندگار شد
تا بوده
همین بوده
پاییز و فراز
پاییز و فراغ
پاییز و فرار
و آرزوهایی
در فرود
از شلاق سرد باران
چه بگویم؟!
که بر چهره
بهار امیدهایمان
مشتی
هم نشینی پاییز و
غمی سترگ پاشید؟!


#سنبله_برنجی افشار
دیدگاه ها (۱)

مرا #دوست بدارمرا آرام دوست بدارمرا بسان #نوازش باد بر گندمز...

#Animals #حیوانات

چگونه مرا #درک کند...!منی که نهبغلش کرده ام...نه بوسیده امش....

کشف #چشمانوحشی و افسونگرت معجزه جاودانه خلقت بودچرا که این و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط