یار من خوشبو شدی بوی زلیخا می دهی

یارِ من خوشبو شدی ، بوی زلیخا می دهی
یک اشاره سوی من باچشمِ شهلا میدهی؟

گفته بودی من بمیرم هرچه میخواهی بگو
جان ودل را میدهم،یک بوسه حالا میدهی

عـاشقِ خونیـن جگر ، محوِ تماشای تـو شد
گُلِ سرخی از لبـت، بـر منِ شیدا می دهی؟

مـن کـه بیمـار تـوأم ، رُخسـارِ زردم را ببین
بهـرِ بیمـاریِ دل، یک شب مـداوا میدهی؟

در تبِ عشقِ تو سوختم، مثلِ یک پروانه ای
خـالِ زیبـای رُخَت ، از بهـرِ سـودا میدهی؟

سایـه ی سروِ قَدَت ، افتاده بر یاس و سمن
بـر سرم یک سایـه از آن قدِ رعنـا میدهی؟

خوش خرامان میروی ازپیشِ صالح سنگدل
وقتِ رفتن بـوسه ای بـر منِ رسوا میدهی؟
دیدگاه ها (۲)

ساز این دنیا به گوشم هیچ آهنگین نبودعشق شهدی که به کامم ذره ...

ز نادرستی اهل زمان شکسته شدیمز بس‌که داد زدیم "آی دزد" خسته ...

پا بـه پایت عاشقانـه این همه راه آمدمغافل اما همچو یوسف بر ...

بس كن اۍشيخ مرا منع زِ ميخانه مكنزهرِمار اين دوسه تا ساغر و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط