مجنون از راهی میگذشت جمعی نماز گذاشته بودند مجنون از لا

مجنون از راهی میگذشت. جمعی نماز گذاشته بودند. مجنون از لا به لای نماز گذاران رد شد. جماعت تندو تند نماز را تمام کردند.
همگی ریختند بر سر مجنون.
گفتند: بی تربیت کافر شده ای.
مجنون گفت:مگر چه گفتم.
گفتند :مگر کوری که از لای صف نماز گذاران میگذری.
مجنون گفت:من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گذار ندیدم. شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با #خدا همگی مرا دیدید.
{قدری مجنون خداباشیم}

#متنهای_خاص
دیدگاه ها (۶)

خودکار بیک ٥٠٠تومان،ولی لاک غلط گیر ٣٠٠٠ تومان!تو این زندگی ...

🔹 وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کرد...

روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد. فقیر لبخ...

ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط