عشقسیاه

#عشق_سیاه

#part10



پرش بک به شب


ویو ات

اماده شدم یه دامن بلند پوشیدم خیلی قشنگ بود و با ته و مادرش رفتیم به مهمونی

+با ات و مامانم نشستیم و یکم صحبت کردنو اونجا همه ی مافیا ها دوست دختر داشتن برقارو خاموش کردن و یه اهنگ ملایمی گذاشتن
و زوج ها همو میبوسیدن همه درحال بوسیدن بودن بجز منو ات

☆پسرمممم نمیخای ات رو ببوسی

+نه

☆تهههه

+بااشه مامان


+اتتت
_هوم

+بلند شو



ویو ات
از جام بلند شدم که ته گف

+باید همو ببوسیم

_چی؟ چرا

+چون نمیبینی همه دارن همین کارو میکنن

_باشه

ویو ات

ته اروم بهم نزدیک شد و دستاشوگذاشت دور کمرمو.......
دیدگاه ها (۰)

#عشق_سیاه#part11ویو اتته اروم بهم نزدیک سد و دستاشو دور کمرم...

#عشق_سیاه#part12+ببین ات تا سه میشمورم سریع برو زیر میز_چی چ...

#عشق_سیاه#part8_چیکار؟ +میخام واسه یه مدت دوست دخترم شی_چی؟ ...

#عشق_سیاه#part7دیدم ته اومد جیغی زدم وگفتم_چرا بدون در زدن م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط