با نگاهت لشکر تاتار می ریزد به هم

‍ با نگاهت لشکر تاتار می ریزد به هم
کیش و ماتم میکنی افکار می ریزد به هم

خنده هایت را به روی دامنی دیگر نپاش
حال خوبم را همین  آزار می ریزد به هم


نظم ابیات غزل پیشِ ردیف چشم تو
چون قوافی می شود تکرار، می ریزد به هم

حالت غمگینِ من،  این عادت دیرینه ام
با تبسم های تو انگار، می ریزد به هم

برق چشمت شبچراغی در شب تار من است
تا نگاهم می کنی اشعار می ریزد به هم
دیدگاه ها (۱)

گاهی همینطور که نشسته ام فکر میکنمتو با آن چشم ها چه کسی را ...

من برای امروزی که تورا ندارم ناراحت نیستم!ناراحتیم برای چهل ...

میدانم‌ #تُ یک ممنوعه ای!یک "نباید"...اما نمیدانم این را به ...

من فکر میکنم قدیما وقتی میخواستن خونه بسازن؛اول یه جایی برای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط