مافیایمرگ

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ

Port:⁴¹

اومد جلو سرمو بوسی//د

_ل//باتو نبو//سیدم چون تح//ریک میشدم و این برای بچه مون ضرر داره(خنده)

+یاا کوک

جونگکوک خندید و رفت سمت اشپز خونه و شروع کرد به غذا درست کردن

منم رفتم بالا و لباس گشادی پوشیدم که به شکمم فشار نیاد

موهامو بالا بستم و رفتم پایین

بوی غذا بهم خورد بازم عوق زدم که جونگکوک دوید سمتم

_ات ات حالت خوبه

+اره نگران نباش این چیزا طبیعیه

_هوف خیالم راحت شد بریم غذا بخوریم

+جونگکوک من نمیتونم غذا بخورم

_نمیشه که چیزی نخوری اون بچه هم به غذا نیاز داره بریم بخوریم

به ناچار رفتم نشستم روی میز که جونگکوک غذا رو اورد

شروع کردیم به خوردن با اینکه بدم میومد از غذا اما خوردم

..........................

غذا رو خوردیم که جونگگوک میز رو جمع کرد میخواستم کمکش کنم که دستمو گرفت

_چکیار میکنی باید استراحت کنی

+جونگکوک چون با//ردارم دلیل نمیشه که همه ی کار ها روی دوش تو بمونه

_نه نگران من نباش برو استراحت کن

+هووف باشه

رفتم نشستم رو مبل........

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•