تکپارتی درخواستی از تهیونگ

تکپارتی درخواستی از تهیونگ


ویو ته :
این چند روز همش کمپانی بودم الانم ساعت 12 فکر کنم برگشتم خونه رفتم دیدم ا.ت نشسته رو کاناپه فیلم میبینه

تهیونگ : ا.تتتتتتتتتت
ا.ت: ( بغض) بالاخره اومدی
تهیونگ: نمی خوای بیای بغلم
ا.ت: نخیرم این چند روز منو تنها گذاشتی رفتی حالا بیام بعلت ( بغض)
تهیونگ: اههه چاگیا تو که می دونی دست من نیست این چند روز همش تمرین کردم


از زبان نویسنده:
تهیونگ می‌ره کنار ا.ت میشینه و بغلش می کنه بعد که یکم بغلش کرد لبای ا.ت رو می بوسه که اوت پسش می زنه

ا.ت: چیکار می کنی دیگه بدون اجازه منو نبوس
تهیونگ : چه جالب پس از این به بعد باید برای بوسیدن زنم اجازه بگیرم هوممم
ا.ت: اره
تهیونگ : ( می خنده ) خب حالا اجازه دارم ببوسمت
ا.ت: نخیرم
تهیونک : یااااا خب چیکار کنم که اجازه بدی
ا.ت: بزار فکر کنم . اممم ، برام برقص ، نه نه الان خسته ای چطوره برام آهنگ بخونی
تهیونگ: خیلی خب این که خیلی آسونه حالا چه آهنگی می خوای برات بخونم
ا.ت: یکی از آهنگای خودتو


از زبان نویسنده :
تهیونگ دوباره ا.ت رو بغل می گیره و سر ا.ت رو می‌زاره روی سینه خودش و شروع به آهنگ خوندن برای ا.ت می کنه ،

تهیونگ : اینم از آهنگ حالا می تونم ببوسمت
ا.ت : خیلی خب حالا اجازه داری


( تهیونک رو ا.ت خیمه میزنه و شروع به بوسیدنش می کنه و بعد که از لبای ا.ت سیر شد باهم میگیرن می خوابن و تامامممممممممممممم)
دیدگاه ها (۱۲)

#تکپارتی #عشق_قدیمی_من ا/تی که می خواست بعد از ۱۰ سال به عشق...

اینو دیدم گفتم تنهایی گناه نکنم از دیدن عضا شما هام گناه کنی...

#تکپارتی#درخاستی(زبان کوک )آروم وارد اون خونه متروکه شدم که ...

#تکپارتی#جیمین#سرش_شلوغه_و_نمیتونه_احساساتش_رو_بهت_بگه______...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط