part
part⁹
بالاخره ساعت ۷ و نیم رسید
جونگ کوک در زد و اومد تو :آماده شدی؟
میا:اره،خوب شدم؟از پشت کمد اومد بیرون
جونگکوک محوش شد،تو ذهنش[چه خوشگله ] بدجور عاشق شدم.
میا:جونگ..ارباب،خوب شدم؟
جونگ کوک: کوک صدام کن ،اره خیلی بهت میاد ،بریم؟
میا:مرسی تو هم خیلی خوب شدی،اره بریم
با هم از پله رفتن پایین و رفتن سوار ماشین
و هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشدو بعد ۱ ساعت رسیدن
کوک:دستمو بگیر
میا دستشو گرفت و رفتن تو و همه براشون سر خم کردن و تعظیم کردن
میا:ارب...عزیزم چیشد؟آروم گفت
کوک:برگزار کننده این مهمونی منم ،برات ی سورپرایزی دارم
میا:اووو
رفت نشستن پشت ی میز به همراه هاجون و تهیونگ و ...
هاجون و تهیونگ و کوک مشغول صحبت کردن بودن که کوک دستش روی پای میا بود
میا در گوش کوک:چیکار میکنی؟
کوک مست بود یکم : هیس
میا چیزی نگفت و کوک رفت پشت میکروفن و میا رو هم با خودش برد
و...
بالاخره ساعت ۷ و نیم رسید
جونگ کوک در زد و اومد تو :آماده شدی؟
میا:اره،خوب شدم؟از پشت کمد اومد بیرون
جونگکوک محوش شد،تو ذهنش[چه خوشگله ] بدجور عاشق شدم.
میا:جونگ..ارباب،خوب شدم؟
جونگ کوک: کوک صدام کن ،اره خیلی بهت میاد ،بریم؟
میا:مرسی تو هم خیلی خوب شدی،اره بریم
با هم از پله رفتن پایین و رفتن سوار ماشین
و هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشدو بعد ۱ ساعت رسیدن
کوک:دستمو بگیر
میا دستشو گرفت و رفتن تو و همه براشون سر خم کردن و تعظیم کردن
میا:ارب...عزیزم چیشد؟آروم گفت
کوک:برگزار کننده این مهمونی منم ،برات ی سورپرایزی دارم
میا:اووو
رفت نشستن پشت ی میز به همراه هاجون و تهیونگ و ...
هاجون و تهیونگ و کوک مشغول صحبت کردن بودن که کوک دستش روی پای میا بود
میا در گوش کوک:چیکار میکنی؟
کوک مست بود یکم : هیس
میا چیزی نگفت و کوک رفت پشت میکروفن و میا رو هم با خودش برد
و...
- ۲.۲k
- ۲۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط