شعر روز واقعه

روز واقعه
خورشید سمت حادثه شلیک می شود
انگار ظهر فاجعه نزدیک می شود
یک کاروان درد به صحرا رسیده است
زخم زبان غائله .... تبریک می شود
دریا اسیر کوچه بن بست می شود
راه عبور قافله باریک می شود
قرآن، ورق ورق شده بر باد می شود
فصل ظهور مکتب تشکیک می شود
می چرخد آسمانِ غزل بر مدار شوم
صبح سرودن است که تاریک می شود
انگار ظهر فاجعه از راه می رسد
و اتفاق ... جنگ بد و نیک می شود
کودک، گلوی تشنه و یک تیر ...، مرگ سرخ
حالا زمین، زمان همه تاریک می شود
دختر ....، نوازش پدر و لحظه وداع
دارد بلوغ فاجعه نزدیک می شود
میدان...، سوار...، پرچم سبزی که سرخ شد
....یک حادثه که شعر کلاسیک می شود
یک لحظه بعد...، بدن...، سر و قتلگاه
اوراق مقتلی است که تفکیک می شود
.... حالا غروب حادثه، یک دختر غریب
تا دست تازیانه که تحریک می شود
و انتهای شعر دوباره شروع درد
خورشید سمت حادثه شلیک می شود.
شعر از آقای مرتضی سعیدی نائینی
شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و یاران با وفایش در روز عاشورا تسلیت و تعزیت باد.
#خدمات_اینترنتی_علوی
@srazsaveh
دیدگاه ها (۱)

یاری یکدیگر بر اطاعت خدا

خدمات اینترنتی علوی

در نیکی و تقوا یاور هم باشید

تقوای الهی

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۱در روزی ابری ، وقتی خورشید در خانه اش داشت است...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط