یه پلاک که بیرون زده از دل خاک

یه پلاک که بیرون زده از دل خاک
روی اون اسمیه از یه جوون
یه پلاک از دل خاک
یه پوتین فقط مونده از یه جوون که خوابید روی مین
استخون یه کلاه با یه عکس وصیت نامه ی غرق خون
یه جوون که پدر شد و پر زد و دخترکش رو ندید
دختری که پدر رو ندید و آغوش پدر نچشید
یه پدر بیست و چند ساله و چند ماهه چشماشو دوخته به در
مادری منتظر واسه دیدن قامت و روی پسر
یه پلاک از دل خاک عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک
عشق یعنی یه شهید با لبای تشنه سینه چاک
عشق یعنی یه جوون یه جوونه بی نام و نشون
با وضو گرفتن توی خون
عشق یعنی انتظار تو دل یه مادر بیقرار
چشم تر مونده به راه واسه ی نشون یه مزار
عشق یعنی یه پدر که شبها بیداره تا سحر
عشق یعنی یه خبر، خبر یه مفقود الاثر
دیدگاه ها (۱)

دعایی گر نمیگویی به دشنامی عزیزم کن .که گر تلخ است شیرین است...

مغرب ..اخر قصد من تویی غایت جهد وارزو تا نرسم به دامنت دست ا...

ایکه ز دیده غایبی در دل ما نشسته ای .طوووووووووووووی قشنگ من...

دوست دارم که کست دوست ندارد جز من حیف باشد که تو در خاطر اغی...

ایران من، افسانه‌ای زنده میان خاک و خورشید❤️‍🔥ایران... همون...

چند پارتی نامجون{درخواستی}یوری:...باشه...پس من میرم...تو با....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط