رمانجونگکوکمافیا

#رمان_جونگکوک_مافیا2
part 1 F2


منو بردن تو ماشین و وقتی تو ماشین نشستم
دیدم ک جیمین تو ماشینه
ا. ت: تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: بهت گفتم تو مال منی
ا. ت: جیمین لطفا لطفا لطفا لطفا بزار برم پیش جونگکوک خواهش میکنم
جیمین: دیگه اسم اون پسرو نمیاری فهمیدی(با داد)
پدر جونگکوک سوار ماشین شد
پدر جونگکوک: میتونیم بریم
ک صدای جیغ جونگکوک رو شنیدم که گفت: ا. ت پبدات میکنم قول میدم لطفا عاشقم بمون
تا این حرف جونگکوک رو شنیدم اشکم درومد
ویو پدر جونگکوک «
دیدم ا. ت دارع گریه میکنه دلم بدجور گرف
اون واقعا عاشق جونگکوک شده
من نمیخواستم ا. ت رو از پسرم جونگکوک جدا کنم ولی چون جیمین با مرگ پسرم تهدیدم کرد مجبور بودم
ویو ا. ت«
پدر جونگکوک: گریه نکن دخترم
ا. ت: چی میگی همش تقصیر توعه
جیمین: اه بیبی من میدونم تو هنوز منو دوس داری
ا. ت: تو فک میکنی..........

ادامع۸لایک ❤️
فصل دوم 🙃
دیدگاه ها (۱)

#رمان_جونگکوک_مافیا2part 2 F2ا. ت: تو فک میکنی من عاشقتم جیم...

#رمان_جونگکوک_مافیا2part 3 F2جونگکوک: یعنی چی که قبلا باهم ر...

#رمان_جونگکوک_مافیا part payani F1 گفت: چرا بامن اینکارو کرد...

#رمان_جونگکوک_مافیا part 17بعد از خرید رفتیم رستوران غذا بخو...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط