جمعه بانوی سپید پوشی است

جمعه بانوی سپید پوشی است

که دلش بی نصیب از پناه چترها

خیس خیس می‌ رقصد در انتظار آمدنت

گمان کنم

بازار بیقراری‌ هایش

گرم گرم است
دیدگاه ها (۰)

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟خدا جواب داد...

تقدیم به تک تکدوسـتان مجازی امکه نه صــدایی از شما دارمونه ت...

جمعه هاتمام دردهایش رابا صبح آغاز میکندبا سکوتشجان آدم را به...

بی تو هر جمعهگرفتارِ غروبیم.‌نمی‌آیی چرااا!

در من دخترکی پر از شور و نشاط ، تمام روز ، با شادترین موزیک ...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

بزرگترین نقاش هستی خداست .بگو..الهی راضیم به رضایت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط