یهو دیدم یاسی داره بال بال میزنه گفتم چیهبگو چرا بال

یهو دیدم یاسی داره بال بال میزنه گفتم: چیه؟؟بگو! چرا بال بال میزنی؟؟
با صدای بم مردونه ای برگشتم..یا ابالفضل 😨 😧
ن..توروخدااا..بگین یه دوروغه محضه..دوروغ محضه لنتیا😨 😩
دیدم.بله..جناب رفیعی..سیاوش رفیعییییی😭 😭
گفتم: عه سلام استاد خوب هستین؟؟ خانواده خوبن؟؟
گفت: ممنون خانواده خوب هستن..اتفاقی افتاده؟؟
گفتم: ن یعنی..
یاسی مثل قاشق نشسته پرید وسط و گفت: استاد ماشین رو پنچر کردن
گفت: اوه..بفرمایید من میرسونمون.
زودتر از یاسی گفتم: ن ممنون
اصرار کرد که باز گفتم اما ایندفعه با صدای محکم و جدی: استاد تعارف نداریم ممنون بفرمایید شما..
ینی گمشو برو حوصلتو ندارم:/
گوشی یاسی رو ازش گرفتم و زنگ زدم به رهام
رهام: سلام بفرمایید
گفتم: سلام داداشیییمممم.
گفت: اتفاقی افتاده؟؟ حالت خوبه؟؟
گفتم: حتما باید اتفاقی افتاده باشه تا قربون داداشم برم؟!
گفت: در خدمتم بفرمایید.
گفتم: داداشی..
رهام: جانم بگو
گفتم: قربونت بشممم
رهام: خدا نکنه
گفتم: توکه بهترینیی 😍 💋 😉
رهام: ............
گفتم: ماشینم پنچر شده نمیتونم بیام خونه😩
رهام: تاکسی بگیر بیا ماشینت با من
گفتم: میدونی چیه..پول ندارم یعنی دارما تو کارتمه بعد اینجا هم خودپرداز نیست که پول بگیرم
رهام: هوففف صبر کن میام دنبالت
گفتم: فدات شمممم مننننن😉 😍 😍 💜
رهام: خدانکنه😬 خداحافظ!
گفتم: خدانگهداری!!
قطع کردم و گوشی رو به یاسی دادم...
دیدگاه ها (۳)

پارت_³گفتم: خب الان میاد دنبالمون..یاسی: حالا با سیاوش می‌رف...

یاسی گفت: مرسی ممنون شما خوبین؟؟چون خیلی خسته بودم و پاهام د...

#پارت_²دیدم یاسی با سر رفته تو بغل رهام😐 😂 رهام هم موهاش توی...

#پارت_¹رها°~°ای توروحت نعمتی! (عزیزان به اونایی که فامیلی شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط