معجزه
معجزه
p¹⁸
ویو پیش جیمین و یونگی*
جیمین:وایییی یونگی دیگه نمیدونم چیکار کنم
یونگی:امروزم نشد؟
جیمین:نهههه
یونگی:باز چرا
جیمین:رفتم کمپانیییی سوجین میگه رفته پاریسسسس خودش گفت امروز اوکیهههه ینی چی اخهههه
یونگی:باشه بابا مگه چند باره میخوای بری بهش بگی
جیمین:چند باره؟اولین بار وقتی بود که قبول شده بود
فلش بک
جیمین:هانول یه چیزی میخواستم بهت بگم
هانول:جیمین من الان خیلی سرم شلوغه تازه قبول شدم باید کامبک بدیم بعداً حرف میزنیم
پایان فلش بک
جیمین:یه بارم سال بعدش بود که بعد سالگرد یک سالگی بود قرار شد برم خونش
فلش بک
جیمین:سلام هانول من اومدم(دید روی مبل ولو شده)چرا اینجا خوابیده(بلدش کرد و گذاشتش توی اتاقش)
چند ساعت بعد*
(صدای زنگ گوشی هانول)
هانول:بله بفرمایید(خواب آلود)بله بله الان میام کمپانی(سریع آماده شد از پله ها رفت پایین جیمین هنوز تو خونش بود)عه تو اینجا چیکار میکنی
جیمین:آمده بودم حرف بزنیم
هانول:وای راست میگی ببخشید الان باید برم کمپانی ببخشید
جیمین:نه اشکالی نداره برو
پایان فلش بک
یونگی:یا خدا بازم هست
جیمین:یونگی من هر سال تمام تلاشم و میکردم بگم تازه بعضی سال هام سعی کردم بیشتر بگم سرش شلوغه این پی دی نیم و از وسط بخدا نصف میکنممم
یونگی:اروم باش
جیمین:نمیتونم یونگی نمیتونم نگا با دست گل برگشتم از کمپانی سوجینم میگه رفته پاریس
یونگی:جیمین تو مطمئنی دوست داره
جیمین:مطمئن نیستم ولی یکم حس میکنم
یونگی:همین یکمه از کجا آمده
جیمین:یادته ده سال پیش رفته بودم آمریکا هانول و رزیم رفتن که تو برنامه جیمی دعوت شده بودن
یونگی:خب
جیمین:توی برنامه هانول گفت بخاطر این مترجم شده که یه هدفی داشته که بره مترجمی اما نشد
یونگی:خب معلومه از همون اول گفته بود که میخواست پیش هم باشین این دلیل نمیشه که دوست داشته باشه یکم منطقی فک کن
جیمین:ولی دلیل نمیشه که دیگه از رویاش دست بکشه
یونگی:منظورت چیه
جیمین:منظورم اینه هانول همیشه دوست داشت ایدل بشه ولی برای اینه پیش من باشه مترجمی رو انتخاب کرد و حتی بخاطر من که ازم دور نشه درخواست های بقیه کمپانی هارو رد میکرد و همون مترجم بود
یونگی:از کجا مطمئنی به خاطر تو رد میکرد
جیمین:چون تو همون برنامه ازش پرسیدن چرا رد میکنه اونم گفت بخاطر همون دلیلی که میخواستم مترجم بشم نمیخوام از این کمپانی برم،دلیلش من بودم که میخواست مترجم شه اینجام گفت به همون دلیله
یونگی:پس چرا اگه دوست داره برات یک دقه هم نمیتونه وقت بزاره
جیمین:.......
......................................................
بالاخره گذاشتم جدی ببخشید بچهها
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های بعدی ♥️
p¹⁸
ویو پیش جیمین و یونگی*
جیمین:وایییی یونگی دیگه نمیدونم چیکار کنم
یونگی:امروزم نشد؟
جیمین:نهههه
یونگی:باز چرا
جیمین:رفتم کمپانیییی سوجین میگه رفته پاریسسسس خودش گفت امروز اوکیهههه ینی چی اخهههه
یونگی:باشه بابا مگه چند باره میخوای بری بهش بگی
جیمین:چند باره؟اولین بار وقتی بود که قبول شده بود
فلش بک
جیمین:هانول یه چیزی میخواستم بهت بگم
هانول:جیمین من الان خیلی سرم شلوغه تازه قبول شدم باید کامبک بدیم بعداً حرف میزنیم
پایان فلش بک
جیمین:یه بارم سال بعدش بود که بعد سالگرد یک سالگی بود قرار شد برم خونش
فلش بک
جیمین:سلام هانول من اومدم(دید روی مبل ولو شده)چرا اینجا خوابیده(بلدش کرد و گذاشتش توی اتاقش)
چند ساعت بعد*
(صدای زنگ گوشی هانول)
هانول:بله بفرمایید(خواب آلود)بله بله الان میام کمپانی(سریع آماده شد از پله ها رفت پایین جیمین هنوز تو خونش بود)عه تو اینجا چیکار میکنی
جیمین:آمده بودم حرف بزنیم
هانول:وای راست میگی ببخشید الان باید برم کمپانی ببخشید
جیمین:نه اشکالی نداره برو
پایان فلش بک
یونگی:یا خدا بازم هست
جیمین:یونگی من هر سال تمام تلاشم و میکردم بگم تازه بعضی سال هام سعی کردم بیشتر بگم سرش شلوغه این پی دی نیم و از وسط بخدا نصف میکنممم
یونگی:اروم باش
جیمین:نمیتونم یونگی نمیتونم نگا با دست گل برگشتم از کمپانی سوجینم میگه رفته پاریس
یونگی:جیمین تو مطمئنی دوست داره
جیمین:مطمئن نیستم ولی یکم حس میکنم
یونگی:همین یکمه از کجا آمده
جیمین:یادته ده سال پیش رفته بودم آمریکا هانول و رزیم رفتن که تو برنامه جیمی دعوت شده بودن
یونگی:خب
جیمین:توی برنامه هانول گفت بخاطر این مترجم شده که یه هدفی داشته که بره مترجمی اما نشد
یونگی:خب معلومه از همون اول گفته بود که میخواست پیش هم باشین این دلیل نمیشه که دوست داشته باشه یکم منطقی فک کن
جیمین:ولی دلیل نمیشه که دیگه از رویاش دست بکشه
یونگی:منظورت چیه
جیمین:منظورم اینه هانول همیشه دوست داشت ایدل بشه ولی برای اینه پیش من باشه مترجمی رو انتخاب کرد و حتی بخاطر من که ازم دور نشه درخواست های بقیه کمپانی هارو رد میکرد و همون مترجم بود
یونگی:از کجا مطمئنی به خاطر تو رد میکرد
جیمین:چون تو همون برنامه ازش پرسیدن چرا رد میکنه اونم گفت بخاطر همون دلیلی که میخواستم مترجم بشم نمیخوام از این کمپانی برم،دلیلش من بودم که میخواست مترجم شه اینجام گفت به همون دلیله
یونگی:پس چرا اگه دوست داره برات یک دقه هم نمیتونه وقت بزاره
جیمین:.......
......................................................
بالاخره گذاشتم جدی ببخشید بچهها
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های بعدی ♥️
- ۳.۹k
- ۰۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط