میگفت در آستانه جدایی بودیم یک شب
میگفت در آستانه جدایی بودیم یک شب
خسته از شیفت اومدم رو تخت افتادم
رو کاناپه خوابیده بود
خواب بیدار بودم
دیدم اومد از تو کمد چیزی برداشت
از کنارم رد شد دوباره برگشت پتو کشید روم رفت
همین حرکتش باعث شد دوباره بهش فرصت بدم
و الان ۲۰ ساله باهم زندگی میکنیم ...♥️
توجه به جزییات نجات دهندهست دوستان:)
@bahar.bahadori
خسته از شیفت اومدم رو تخت افتادم
رو کاناپه خوابیده بود
خواب بیدار بودم
دیدم اومد از تو کمد چیزی برداشت
از کنارم رد شد دوباره برگشت پتو کشید روم رفت
همین حرکتش باعث شد دوباره بهش فرصت بدم
و الان ۲۰ ساله باهم زندگی میکنیم ...♥️
توجه به جزییات نجات دهندهست دوستان:)
@bahar.bahadori
- ۲.۳k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط