بی محابا

بی محابا...
سربزن
بر کلبه ی احزان من
تا چو
یعقوب از وصالت
نور گیرد دید ه ام
دیدگاه ها (۱)

‌‌بیگانگی ز حد رفت...ای آشنا مپرهیز!

.اگریک روز مجبور شومکہ تو را ترک کنمکوچک بودن عشقم را نہبزرگ...

تو مثل دلبری های پاییزمی مانیآدم نمی داند نگاهت کند یا کوچه ...

خطاست اینکه دل دوستان بیازاریولیک قاتل عمد از خطا چه غم دارد...

میلاد حضرت زهرا

عاشقانه های شبنم

نکنم فاش که تو نو گل خندان منیجان من جان جهانی تو و جانان من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط