روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید

:روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید
«شما برای چی می نویسید استاد؟ »
:برنارد شاو جواب داد
«برای یک لقمه نان»
:نویسنده جوان برآشفت که
«متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم! »
:وبرنارد شاو گفت
«عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم! »
دیدگاه ها (۸)

“برنارد شاو”از نویسندگانی بود که آثارش را به قیمت گزاف در اخ...

متنی بسیار زیبا،از مرحوم استاد محمد بهمن بیگی، بنیانگذار آمو...

تغییر نگاه به زندگی باید از ذهن شروع شود،یادمان باشدسنگها نه...

زندگی"باغی"است که باعشق"باقی"است "مشغول دل"باش نه"دل مشغول" ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط