باز هم نیلبک و زمزمه ی چوپان ها
باز هم نیلبک و زمزمه ی چوپان ها ،
برّه ها ، بوی علف ، همهمه ی چوپان ها .
مثل یک مزرعه جاری پنبه ، آرام
میرود تا دل صحرا رمه ی چوپان ها.
مثل یک تشنه که از راه رسیده ست به آب،
چشمه سیراب شد از قمقمه ی چوپان ها.
ردّ پای گله ای تلخ همیشه باقی است ،
در افق های نگاه همه ی چوپان ها.
گرگ اندوه بزرگی است به اندازه ی کوه ،
پشت تبدار ترین واهمه ی چوپان ها.
باز انگار همین گرگ اجل برگشته ،
می خورد خون دل از جمجمه ی چوپان ها .
گوش کن آینه را می شنوی از آن سو ،
از غم نیلبک و زمزمه ی چوپانها .
عکسهایی از طبیعت منطقه تشتر در طرقبه اردیبهشت ماه 98
برّه ها ، بوی علف ، همهمه ی چوپان ها .
مثل یک مزرعه جاری پنبه ، آرام
میرود تا دل صحرا رمه ی چوپان ها.
مثل یک تشنه که از راه رسیده ست به آب،
چشمه سیراب شد از قمقمه ی چوپان ها.
ردّ پای گله ای تلخ همیشه باقی است ،
در افق های نگاه همه ی چوپان ها.
گرگ اندوه بزرگی است به اندازه ی کوه ،
پشت تبدار ترین واهمه ی چوپان ها.
باز انگار همین گرگ اجل برگشته ،
می خورد خون دل از جمجمه ی چوپان ها .
گوش کن آینه را می شنوی از آن سو ،
از غم نیلبک و زمزمه ی چوپانها .
عکسهایی از طبیعت منطقه تشتر در طرقبه اردیبهشت ماه 98
- ۹۸۲
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط