توی ایستگاه مترو داشتم از این شعر عکس میگرفتم

توی ایستگاه مترو داشتم از این شعر عکس میگرفتم
که یک آقای میانسال اومد سمتم و با خنده گفت:
آقا.....دوستان عیب کنندم یعنی چی؟!
یعنی طرف آدم بدی بوده؟
پرسیدم برداشت شما چیه؟!
یکم فکر کرد، بالای لبش رو خاروند و گفت:
برداشت من؟!
نمیدونم ولی بیست و یکی دو سالم که بود...

داشت حرف میزد که یکدفعه قطار اومد،
حرفش رو قطع کرد و گفت:
راستی من میخوام برم شریعتی، همین قطار میره دیگه؟!
گفتم نه نه باید برید اون سمت!
شریعتی از اون سمت میره...
رفت و نفهمیدم بیست و یکی دو سالش که بوده چی شده؟!
فقط موقع رفتن یه شعری خوند:
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
#حافظ

پ.ن. خلاصه که اردیبهشت است دیگر
پر از اتفاق های ناب و قصه های دلنشین!
بی احتیاط عشق بورزید...
دیدگاه ها (۱)

تهمت ها،خیانت و بی ادبینشانه عدم بلوغروحی انسان هاستشما انسا...

آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن بی نهایت لبخند می زنن این ل...

مذکر به دنیا می آیی اما شانه هایت باید مرد بودن را تاب بیاور...

مادر ‌بزرگاردیبهشت ماهدر خیابان پهلویدوره‌ کشف حجابعاشق شددا...

بلندگوی واگن گفت "ایستگاه بعد، سبلان. مسافرانی که قصد عزیمت ...

پارت ۳ موضوع : نفرین عشق سیاه جی چا: بعد تموم شدن صدای جیغم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط