داستان چهل حرامزاده

داستان چهل حرامزاده

گفته اند: روزی هارون الرشید از بهلول خواست تا چهل حرامزاده برایش حاضر کند.
جناب بهلول فورا رفت و بعد از چند لحظه به همراه چهل نفر برگشت! !

هارون با تعجب پرسید: چطور به این زودی توانستی اینها را جمع کنی؟ !
بهلول در جواب گفت:
آسان است ای خلیفه!
رفتم روی قصر و صدا زدم: چه کسی دشمن علی بن ابی طالب است؟
با این ندا بیش از هزار نفر! آمدند و من تنها 40 نفر آنها را آوردم همانطور که خواسته بودی.
هارون از کار بهلول به خنده آمد.

️(کشکول شیخ بهایی ) 

صلوات
دیدگاه ها (۳)

خاطره ای از میرزای بزرگ شیرازی « اهمیت بزرگان در مسئله وحدت ...

ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ:ﺧــــــــــﺪﺍ ﻫﺴﺖ .... ﻧﻪ ﯾﮏ ...

با سلام و ادبمراقب باشیم ، صدایمان دیوار صوتی قلبی را نشکند....

موضوع روز؛تقدم تزکیه بر تعلیم و تربیت@@@@@@@@@امام علی(ع) می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط