...
دیدگاه ها (۱)

چون شبی دیدم تو را در خواب، پهلویِ خودمبعد از آن شب باز می خ...

رفتی که چای تازه بریزی برای منزیبایی‌ات هنوز نشسته برابرم

...

عطرت داره از پیرهنی که جاگذاشتی میپره...

اشک کباب و طغیان اتش .

میشه نری؟ 😔🤭

❄️Последняя ЗимаХолодная тишина — там, где умирают звуки ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط