پارت شیشم

پارت شیشم

هانما داشت نگام میکرد ینی یه جوری که انگار میخواد بکشم منم تا حد امکان ترسناک نگاش کردم. اومد نزدیک و موهامو بهم زد.
میشل : صگ تو روحتتت
منم شروع به کشیدن موهاش کردم
هانما : نکننن ک...ییییی
موهاشو ول کردم
میشل : نظرت چیه بریم بیرون پیاده روی ؟
هانما : فکر خوبیه ولی قبلش موهامونو درست کنیم.
میشل : باشه پس تو موهای منو شونه کن منم موهای تورو.

رفتیم توی اتاق شونه امو دادم دست هانما و جلوی آینه ایستادم.موهام کوتاه بود و خیلی طول نمیکشید
هانما شروع به شونه کردن موهام کرد و وقتی تموم شد یه کش مو در آورد از توی کشو و موهامو بست.
من عادت به مو بستن نداشتم واسه همیت حس میکردم زشت شدم.
هانما رو فرستادم جلوی آینه و میخواستم موهاشو شونه کنم ولی خیلی بلند بود قدم نمیرسید.
یه صندلی آوردم گذاشتم زیر پام و موهاشو شونه کردم.
هانما : کوتوله.
شونه رو توی سرش فشار دادم.
میشل : ساکتشووووو

بعد از کلی دعوا بلاخره رفتیم بیرون و آروم راه میرفتیم دست همو گرفتیم و مردم یه جوری نگاه میکردن انگار آدم ندیدن.
یکی اومد سمتمون و پرسید : وای شما دوتا زوج جالبی هستین خیلی خوشگلین میشه باهاتون عکس بگیرم ؟....


(به من ربطی نداره زشته)

#انیمه
#فیک#توکیو_ریونجرز#هانما
دیدگاه ها (۲۵)

پارت هفتمبه هانما نگاه کردم و بهش چشمک زدم یه لحظه متوجه نشد...

پارت هشتم.دیدم یکی با لباسای سیاه و ماسک منو هل داد و اومد ت...

پارت پنجمصبح شده بود بیدار شدم خواستم بلند شم هم زمان هانما ...

پارت چهارمهانما دستمو گرفت و کشیدم بالا و پنجره رو بست و اند...

پارت 1

رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط