خدایا می شود من هم شوم خالق

خدایا می شود من هم شوم خالق
درون بوم نقاشی
قلم در دست من وانگه
همه مخلوق در ذهنم
تراوش افریدستار در پندار
مرا با خلق کوه و دشت و دامن
قوس و قزح داران هفت اورنگ
سپهرو مهر و ناهیدت نباشد کار
من اما می کشم تصویر انسان را
که در وجدان سرامد خصلتی باشد
نلرزد پای یک شهوت
به کام هرزگانی تلخ و بی مقدار
دیدگاه ها (۶)

عشق ما دهکده یی ست که هرگز به خواب نمی رودنه به شبان ونه به ...

گفتی که:"چو خورشید٬ زنم سوی تو پر٬چون ماه ٬ شبی می کشم از پن...

من در میان موجودات از گاو خیلی می‌ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ...

صبح ات بخیر شاعر لبخند های شهرآیینه های شعر تو در جای جای شه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط