عشق آسان استپارت

عشق آسان است؟پارت۲
ویو هانا
خلاصه من رفتم توی کلاس نشستم کم کم همه بچه ها امدن بعدش استاد آمد که در کلاس زده شد و یک پسر کراش و جذاب وارد شد
استاد:چرا دیر آمدی آقای جئون؟
_ببخشید استاد
استاد :اشکال نداره ولی دیگه تکرار نشه
پسره آمد پیشم نشست که صدای دخترارو از پشتم می شنیدم که می گفتن دختره ه.ر.ز.ه پیش کوک من نشست و از این حرفا ولی من بهشون توجهی نکردم که استاد گفت خب بچه ها امروز یک شاگرد جدید داریم بیا اینجا خودتو معرفی کن بعدش رفتم و گفتم:
+سلام من کیم هانا هستم یک دختر دورگه ایرانی و کره ای( ببخشید یادم رفت گم ها نا دورگه هست)که استاد گفت واوو ایران چجوریه؟
+خب ایران یک کشور تاریخی هست و من چیزای زیادی درباره ش زیاد نمیدونم چون تاحالا فقط یک بار رفتم و اینم میدونم که ایران اسلامیه و حجاب اونجا اجباری هست ولی بعضی ها راحتن بعدش استاد برام دست زو و گفت میتونی بشینی.

(فکر کنم زیاده شده)
شرط:
لایک:6

راستی یادم باشه بهتون بگم هر وقت وقتم خالی باشه پارت های بعد رو میزارم





بای🖐