پارت هشت رمان کاردشلریم

(:پارت هشت رمان کاردشلریم)

تولگا و یاسمین میرن خونه ی سوسن اینا

میزنن اخبار میبینن این صحنه ثبت شده


عمر : یاسمین چی شد زدت چیزی نشد؟؟


یاسمین: نه منم زدمش


سوسن : یاسمین اصن اون مرد چیکارت بوده،؟


یاسمین : راستش ....( لو نمیدم بهتون 😕)


سوسن : یاسمین تو هم خلی ها 😏


تولگا : تو واقعااا........


همون موقع در خونه شوال


سارپ : مامان ماماننننن بیا اخبار و نگاه کنن

شوال: وا چی شده
این یاسمین نیستت؟؟؟


سارپ خودشهه!!!!


شوال : بدو زنگ بزن یاسمین ببین قضیه از چه قراره


یاسمین: گوشیم زنگ میخوره الو سارپ؟


سارپ : منم

یاسمین: حتما اخبار دیدی


سارپ : اره دختر تو خلی ؟ بابا اون مرد و ولش کن تو مگه نمی‌دونستی اون مرد روانیه چرا رفتی ....


یاسمین : سارپ بهم غر نزن. دیگه خودت دلیلش و می‌دونی


سوسن : اخخخخخ


عمر میدوئه سمت سوسن


عمر: چیشد عشقم؟


سوسن: آه کمکم کن عمر

عمر می‌ره کمکش
سوسن: آخخخ عمر آروم تر

عمر سوسن و بغل می‌کنه میذارش رو مبل

عمر : چیشد چرا افتادی؟


سوسن: چیزه داشتم میرفتم تو آشپز خونه پام به یه چیزی گیر کرد افتادم!


عمر : به چه چیزی پات گیر کرد؟؟

سوسن: نمی‌دونم عمر

یاسمین :, بچه ها منو تولگا دیگه میریم


سوسن: اوکی شما برین اخخخخخخخ

عمر: چیشددد

سوسن: پام خیلی درد میکنه😞


عمر : بچه ها ما هم با شما میایم باید سوسن و ببریم بیمارستان


تولگا: اوکی بیاین


عمر سوسن و بغل می‌کنه و آروم بوسش می‌کنه میذارش تو ماشین




میرم بیمارستان و معلوم میشه سوسن چیزیش نیست

عمر: عشقم الان خوبی ؟

سوسن: اره اما خب یکم درد دارم😒


(ادامه دارد)

ببخشید این پارت بد شد
دیدگاه ها (۶)

(:پارت نه رمان کاردشلریم :)همه میرن خونه خودشون دوروک: آسیه ...

(: پارت ده رمان کاردشلریم :)آسیه: چیشده دوروک این چیه ؟دوروک...

نظرتون؟ادیت خودم🫤نمره بدید #خواهران_و_برادران#خواهران_برادرا...

(:پارت هفت رمان کاردشلریم)دوروک: خب آسیه چه عیبی داره گفته ب...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۵

فیک نویس ( پارت ۲۲ ) مایل. به پارت بعدی؟؟؟کای : چونفیلیکس: د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط