لشکر از برق نگاهش به ستوه آمد و گفت

لشکر از برق نگاهش به ستوه آمد و گفت:
«گفته بودند که در کرب و بلا حیدر نیست»
هر چه نزدیک تر آمد همه فریاد زدند:
«این جوان کیست اگر حضرت پیغمبر نیست؟» .
#اللهم عجل لولیک الفرج...
دیدگاه ها (۶)

گفت اصل بده:!!!!گفتم:ننه ام کنیز زینب سبابامون هم غلام عباس ...

حواسمون هست....به ایرادگیریامون از دیگران...!!!!درصورتی که خ...

درد هایـــــــــــــــــم را مینویســـــــــــــــم در صفحه...

روزی هزار بار دلت را شکسته ام/ بیخود به انتظار وصالت نشسته ا...

ظهور نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری

::..««« تا .... بنده نباشیم ، تابنده نباشیم »»»..::

{جان فدا..}

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط