تفسیر سوره انعام، آیه 103
لطفا ورق بزنید
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ(103)
او را هیچ چشمی درک ننماید و او همه بینندگان را مشاهده میکند و او لطیف و نامرئی و (به همه چیز خلق) آگاه است.
معانی کلمات آیه
ابصار: بصر: بينايى. جمع آن ابصار است. به معنى چشم و علم نيز آيد.
لطيف: لطف: رفق و مدارا و نزديكى «لطف لطفا: رفق و دنا». لطيف از اسماء حسنى است به معنى مدارا كننده و نزديك به بندگان.
تفسیر نور
نکته ها
كلمهى «بصر» هم به معناى چشم است و هم به معناى بصيرت. «1» بنابراين آيه را مىتوان چنين معنا كرد: نه چشم ظاهرى، خداوند را مىبيند و نه دل به عمق معرفت او راهى دارد.
«لطيف» چند معنى دارد: 1. آنكه عطاى خود را كم بشمارد و طاعت مردم را بسيار،
2. دقيق، رسيدگى پنهانى به امور و باريك بينى، 3- خالق اشياى ظريف و ناپيدا.
4. اهل مدارا و رفاقت، 5. پاداش دهندهى اهل وفا و بخشايندهى اهل جفا.
امام رضا عليه السلام فرمود: «لا يقع الاوهام و لا يُدرك كيف هو»، افكار و اوهام بر خداوند احاطه ندارد و ذات او آنگونه كه هست قابل ادراك نيست. «2»
خداوند، هرگز ديدنى نيست. همين كه حضرت موسى از زبان مردم درخواست ديدن خدا را كرد، پاسخ شنيد: «لَنْ تَرانِي» «3» هرگز مرا نخواهى ديد. برخى از اهلسنّت گفتهاند: خدا در قيامت ديده مىشود و به آياتى همچون «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» «4» استدلال مىكنند. «5» غافل از آنكه خداوند، جسم و مادّه نيست و مراد از نظر به خداوند، نگاه با چشم دل است، زيرا ديدن با چشم، در جايى است كه چيزى داراى جسم، مكان، محدوديّت، رنگ و ... باشد و همهى اينها نشانهى نياز و عجز است كه خداوند از اين نقصها مبرّا مىباشد.
امام على عليه السلام مىفرمايد: نه تنها چشم او را نمىبيند، بلكه وهم و فكر نيز نمىتواند بر او احاطه پيدا كند. «1» سعدى در ترسيم اين مطلب مىگويد:
اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم
و از آنچه گفتهاند و شنيديم و خواندهايم
مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر
ما همچنان در اوّل وصف تو ماندهايم
مراد از جملهى «يُدْرِكُ الْأَبْصارَ»، علم او به ديدههاى انسان است، مانند «سميع» و «بصير» كه به معناى علم او به شنيدنىها و ديدنىهاست.
پیام ها
1- خداوند، جسم مادّى نيست. «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ»
2- هيچ كس از ذات خداوند آگاه نيست. «هُوَ اللَّطِيفُ»
3- هيچ پرده و مانعى جلوى علم خدا را نمىگيرد. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
4- با اين كه خدا زشتىهاى ما را مىداند باز به ما لطف دارد. «وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
5- خداوند به همهى لطائف و رموز هستى آگاه است. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
«1». مفردات راغب.
«2». تفسير برهان.
«3». اعراف، 143.
«4». قيامت، 23.
«5». تفسيرالمنار.
«1». تفسير صافى.
.
#تفسیر_نور
#تفسیر_قرآن
آیات کریمه
#آیات_کریمه
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ(103)
او را هیچ چشمی درک ننماید و او همه بینندگان را مشاهده میکند و او لطیف و نامرئی و (به همه چیز خلق) آگاه است.
معانی کلمات آیه
ابصار: بصر: بينايى. جمع آن ابصار است. به معنى چشم و علم نيز آيد.
لطيف: لطف: رفق و مدارا و نزديكى «لطف لطفا: رفق و دنا». لطيف از اسماء حسنى است به معنى مدارا كننده و نزديك به بندگان.
تفسیر نور
نکته ها
كلمهى «بصر» هم به معناى چشم است و هم به معناى بصيرت. «1» بنابراين آيه را مىتوان چنين معنا كرد: نه چشم ظاهرى، خداوند را مىبيند و نه دل به عمق معرفت او راهى دارد.
«لطيف» چند معنى دارد: 1. آنكه عطاى خود را كم بشمارد و طاعت مردم را بسيار،
2. دقيق، رسيدگى پنهانى به امور و باريك بينى، 3- خالق اشياى ظريف و ناپيدا.
4. اهل مدارا و رفاقت، 5. پاداش دهندهى اهل وفا و بخشايندهى اهل جفا.
امام رضا عليه السلام فرمود: «لا يقع الاوهام و لا يُدرك كيف هو»، افكار و اوهام بر خداوند احاطه ندارد و ذات او آنگونه كه هست قابل ادراك نيست. «2»
خداوند، هرگز ديدنى نيست. همين كه حضرت موسى از زبان مردم درخواست ديدن خدا را كرد، پاسخ شنيد: «لَنْ تَرانِي» «3» هرگز مرا نخواهى ديد. برخى از اهلسنّت گفتهاند: خدا در قيامت ديده مىشود و به آياتى همچون «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» «4» استدلال مىكنند. «5» غافل از آنكه خداوند، جسم و مادّه نيست و مراد از نظر به خداوند، نگاه با چشم دل است، زيرا ديدن با چشم، در جايى است كه چيزى داراى جسم، مكان، محدوديّت، رنگ و ... باشد و همهى اينها نشانهى نياز و عجز است كه خداوند از اين نقصها مبرّا مىباشد.
امام على عليه السلام مىفرمايد: نه تنها چشم او را نمىبيند، بلكه وهم و فكر نيز نمىتواند بر او احاطه پيدا كند. «1» سعدى در ترسيم اين مطلب مىگويد:
اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم
و از آنچه گفتهاند و شنيديم و خواندهايم
مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر
ما همچنان در اوّل وصف تو ماندهايم
مراد از جملهى «يُدْرِكُ الْأَبْصارَ»، علم او به ديدههاى انسان است، مانند «سميع» و «بصير» كه به معناى علم او به شنيدنىها و ديدنىهاست.
پیام ها
1- خداوند، جسم مادّى نيست. «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ»
2- هيچ كس از ذات خداوند آگاه نيست. «هُوَ اللَّطِيفُ»
3- هيچ پرده و مانعى جلوى علم خدا را نمىگيرد. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
4- با اين كه خدا زشتىهاى ما را مىداند باز به ما لطف دارد. «وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
5- خداوند به همهى لطائف و رموز هستى آگاه است. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
«1». مفردات راغب.
«2». تفسير برهان.
«3». اعراف، 143.
«4». قيامت، 23.
«5». تفسيرالمنار.
«1». تفسير صافى.
.
#تفسیر_نور
#تفسیر_قرآن
آیات کریمه
#آیات_کریمه
- ۳.۸k
- ۲۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط