قلم بنویس دردم را

قلم بنویس دردم را
که در دل دردها دارم
قلم بنویس ازحالم
که امشب غصه هادارم
قلم بنویس ازعمرم
که عمری خون دل خوردم
قلم ای کاش چون زادم
همان دم نیز میمردم
قلم بنویس
از هجران و از هجر فراق یار
قلم بنویس درد دل
چو دارم درد دل بسیار...
دیدگاه ها (۱)

عقل بیهوده سر طرح معما داردبازی عشق مگر شاید و اما دارد؟با ن...

ادوارد: میدونی آناآدم ها چندین دسته اَندسته ای که از تنهایی ...

این روزها نمی گذرند در جا می زنند انگار ....امروز همان دیروز...

از خواب خسته ام .به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم ;چیزی شبیه ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط