جمعه

جمعه ؛
گاهی شبیهِ دفترچه ی خاطراتی ست که هر بار ، گوشه ای لم می دهی و ورقش می زنی .
و چه می چسبد مرورِ خاطراتِ کودکی و آخرِ هفته هایی که در سهل انگاریِ کودکانه گذشت !
کودکی هایی که در هوایِ نابِ خانه ی پدری سپری شد ،
و شیطنت هایی که در دلِ کوچه هایِ خاکی و پر از خاطره ، جا ماند .
جمعه دلگیر نیست !
باید به روزهایِ خوبِ رسیده و نرسیده فکر کرد ،
باید خاطراتِ شیرینِ گذشته را ورق زد .
باید ساده گرفت ،
باید بی خیال بود ... نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۳)

لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنندولی ...

بگذر از نی... من حکایت می کنم... از جدایی ها شکایت میکنم ! ن...

درد یعنی تـــــو نباشی بغلم ناز کنیرادیو لحظه ای آواز بنان پ...

‍ پاییز فصل مردان چهل ساله است!فصل آرزوهای باران خورده، رویا...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط