دوستی می گفت بچه که بودم یه

دوستی می گفت؛ بچه که بودم، یه
جوجه داشتم. خیلی دوستش داشتم.
یه روز گرفتمش جلو صورتم باهاش
حرف بزنم که یهو نوک زد توی چشمم.
خیلی دردم اومد. تو عالم بچگی کلی
بهش فحش دادم. اما الان میفهمم که
تقصیر اون نبود! تقصیر خودم بود!
هر وقت کسی که شعور و فهم درستی
نداره رو به خودت نزدیک کنی حتما
بهت آسیب میزنه! این یه قانونه...
دیدگاه ها (۷)

احترام واقعی رو وقتی دریافت میکنی که طرف پر از خشم و عصبانیت...

سلامبه سه شنبه خوش آمدیدروزگارت بر"مراد"روزهایت شاد شادآسمان...

خوشبختی یه پروانه است که اگه دنبالش کنی ،  همیشه از دستت فرا...

ای پسر من ..."نیکو کار باش" نه بدکار زیرا زندگانی انسان جاود...

سایه های سبز

سفید تر از برق :)(: سیاه تر از خاکستر p6

به نام خدا...پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط